حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

اوايل روزهاي بيست ودو ماهگي

ديگه تقريبا آخر بعضي كلمات راميگي مثلا لام يعني سلام بي يعني خوبي حرف سين وشين وخ را هنوز نميتوني تلفظ كني به آشغال ميگي آتغال واگه جايي ديدي برميداري وتوي سطل ميندازي اگر هم تو سفره پهن كردن بهت وسيله اي ندم كه بياري سر سفره قهر ميكني خيلي شيطون وباهوشتر شدي همه ي حرفاي اطرافيان را ميفهمي به سيب ميگي بيب واگه اسم يه چيز راندوني ميگي ازاينا ....خاك بازي وآب بازي رادوست داري وروزهاي جمعه كارت همينه من هم برات ماسه ميريزم تابازي كني هرموقع هم ميايم بيرون اگه از يك فضاي سبزي رد شديم ميگي تاب تاب فكرميكني همه جا تاب داره به بريم هم ميگي مير به امير علي هم كه پسر عمه ات است ميگي امير اسم بابايي راهم صدا ميزني وميگي ايمان...اين ماه هم زياد ازت ع...
5 ارديبهشت 1394
1